۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

زمحسن فربخش لحظه عمر



لحظه را دریا بیم

چونکه همچون خورشید

درغروبی زیبا

ناگهان محو وتاریک شود

شب فرامیرسد ودیو سیاه وحشت به جهان سایه خود می فکند

نورخورشید درآن لحظه چه کمرنگ وچه باریک شود

زندگی نیز چنان لحظه زیبای غروب

گرچه زیباست ولی زود به پایان برسد

گرکه درلحظه زیبا به سراغش نرویم

دورازماشودوعمر به پایان برسد

پس بیایید به آن لحظه نیکو برسیم

گرتلاشی نکنیم

همچوخورشید غروب اجل ازراه رسد

مرگ تاریک چنان یک شب تاریک به ناگاه رسد

چرخ گردان فلک درپی امر یزدان تا ابد میگردد

بهرما هیچ درنگی نکند

هرچه ما خوب ویابد باشیم

درسراشیب زمان می لغزد

باید اززشتی وکرداربدش دورشویم

نیکی اش را بپذیریم به همراه زمان

همره و همسفروجورشویم

لحظه را دریابیم

چون اگر دیر به جنبیم

همه عمر چنان باد به پایان برسد

دست کوتاه به این گنبد گردان نرسد

پس بیایید عزیزان

نگذاریم که تادیرشود

لحظه را دریابیم...............لحظه را دریابیم............لحظه رادریابیم

بادرود فراوان محسن فربخش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر