۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

از محسن فربخش سخنی باتو


گل من
چه خوبه باتو بودن
چه خوبه باتو ماندن
چه خوبه درکنارت بودن واحسا س خوشبختی نمودن
چه خوبه در زما ن دلخوشی خندیم با هم
درزمان بدبیاریهادوتاییمان بنالیم ازغم
گل من
چه سخته بی توبودن......بی تو ماند ن
بی تودردنیا تک وتنها نشستن ....ویا دلداردیگررا به جای تو نشاندن
وهرآن
جای خالی ترا باآه دید ن

از غمت برتن تمام جامه رااز هم درید ن

وتو بی من......چگونه سرکنی تنها .وبی همد م
شب وروزت تباه ومانده باشی بیقراروزارودرهم
ومن بی تو........دراین سرمای دوری دل پریش وزار وپرغم
بنا براین گل من
توباشی من ترا برروی چشمانم نشانم
ناگهان فریاد بردارم.......آهای
من ترادارم.....چه خوشبختم.....چه خوشحالم
بریزد اشگ شادی لاجرم برروی دامانم
گل من
پس بیا باهم بمانیم......دست دردستم گذارو یاریم کن
تابه جنگ روزگاران.....یاورم باشی................همسروتاج سرم باشی
تمنا میکنم ازتو
بیا باهم بمانیم
باهم بخندیم
باهم بگرییم
عاقبت باهم بمیریم
تاکه دریا د عزیزان خاطرات خوبمان باهم بماند
نام ما ها تاابد پایا کنارهم بماند
پس بیا باهم بمانیم
بیا باهم بمانیم
باهم بمانیم
باهم بمانیم ...بمانیم....بمانیم

بادرود فراوان محسن فربخش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر