۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

ازمحسن فربخش شوق دیدار







تاتورفتی شمس من....مجنون وسرگردان شدم


ازفراقت زارگشتم بی سروسامان شدم


درکنارت گنج علمی یافتم من لاجرم


دورازشیطان شدم درحلقه جانان شدم


روزهاازدوریت چون سال برمن میگذشت


ازگذشت روزبی توجان من گریان شدم


آمدی جانم فدایت روزکردی شام من


دورهجران طی شدومن خوشدل وشادان شدم


جان به قربانت کندمحسن ایا خورشید روی


ازوجودت فیض بردم لاجرم انسان شدم



باعرض خیرمقدم محسن فربخش         

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر