از چیست خدایا که تو بسته است زبانت
ولگرد بیابان شده پیغام رسانت
پیغمبرت ار دکتر و عالم بُد و استاد
پیغمبرت ار دکتر و عالم بُد و استاد
دین بلکه جز این بود که آورد شبانت
گر داشت سواد و خبراز دانش امروز
گر داشت سواد و خبراز دانش امروز
شاید به از این بود کنون وضع جهانت
گر قصد شناساندن خود بر همه داری
گر قصد شناساندن خود بر همه داری
از چیست فرستادن پیغام نهانت
در غار و سر کوه و در گوش پیمبر
در غار و سر کوه و در گوش پیمبر
گفتی ز چه پنهان ز خلایق سخنانت
وقتیکه به زنبور و شتر وحت نمودی
وقتیکه به زنبور و شتر وحت نمودی
مقدور نبودت به بشر وحی ِعیانت
میکردی اگر آگهمان جنگ نمیخواست
میکردی اگر آگهمان جنگ نمیخواست
باور به تو میکرد همه خلق جهانت
گویند که در جنگ احد تیر پراندی
گویند که در جنگ احد تیر پراندی
قربان تفنگ و قمه و تیر و کمانت
آسانتر از این بود که الهام نمائی
آسانتر از این بود که الهام نمائی
خودرا به همه خلق زمینت و زمانت
تا اینکه نه مجبور به کشتن شوی و جنگ
تا اینکه نه مجبور به کشتن شوی و جنگ
نه تیر و کمان لازمت آید نه سنایت
پس چیست اگر خالق رحمان و رحیمی
پس چیست اگر خالق رحمان و رحیمی
آن دوزخ و این دین به شمشیت نشانت
از دین تو خلقند پناهنده به کفار
از دین تو خلقند پناهنده به کفار
بیش است چو تهدید تو از مهر و امان ات
اینقدر که در دین به زنان سخت گرفتی
اینقدر که در دین به زنان سخت گرفتی
لابد که بتو سخت گرفتند زنانت
گفتی به کتابت که توئی قادر و قهار
گفتی به کتابت که توئی قادر و قهار
پیداست از این دین چنین زور چپانت

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر