واقعیت این است که:
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که «تمامی مردم کشور»ش را در اداره و تعیین سرنوشت خود، به کار میگرفت. نه آنکه «شبکهای از آقایان و آقازادگان» را به «تصدی تمامی امور» بگمارد و در عوض، بسیاری از پاکسرشتترین و خردمندترین فرزندان این کشور را به انحاء مختلف و با آزار و اذیتهای گوناگون، از کشور خودشان براند و آوارهی نقاط مختلف جهان کند! [معلوم است که در اینجا نظرم «اپوزیسیون جلوی صحنه» نیست که از برخی جهات، کمترین تفاوتی با بسیاری از پوزیسیون سهدههی گذشته ندارند]...
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که «واجد مشروعیت ملی کافی» باشد و «انواع و اقسام تحقیرها و تبعیضها» را در حق مردم کشورش اعمال نکند یا نکرده باشد!
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که با «اجرای عدالت درحق جمهور مردم کشور» (اعم از شعه و سنی؛ اعم از عرب و کرد و فارس و ترک و بلوچ؛ اعم از مسلمان و غیرمسلمان) از مرزدارانی «متعهد به دولت مرکزی» برخوردار میبود نه آنکه مردمان نقاط مرزی کشورش در اغلب این نقاط، درنتیجهی «ظلم و تبعیضهای گسترده و مداوم»؛ بیش از آنکه به مرکز تمایل داشته باشند درصدد «گریز از مرکز» باشند!
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که با عبرتگرفتن از عملکردِ نادرستِ خود در چنددهه حکمرانیاش؛ دستکم آخرین مراجعه به آراء عمومی را «آزاد، منصفانه و سالم» برگزار میکرد و در عمل نشان میداد که از نحوهی حکمرانی نادرست و تبعیضآمیز خود در گذشته پشیمان است.
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که «ارزش پول ملی کشور»ش را با ندانمکاریهای بسیارش، تا «299 برابر روزی که قدرت را تحویل گرفت»؛ کاهش نداده بود.
ـ نظامی میتوانست در قبال «تهدید و فشار خارجی» مقاومت کند که در تمام طول دوران حکمرانی خود، اغلب «بنیادهای تولید ملی» را با «سپردن مدیریت کشور به اشخاص نالایق و بیکفایت اما متظاهر و چاپلوس» آنچنان نابود نمیکرد که سی و سهسال پس از تحویلگرفتن قدرت؛ حتا «نان مردم کشور»ش را (کشتی کشتی) همچنان از «آمریکا» وارد کند!
***
حاکمان جمهوری اسلامی بر این باورند که در وقت ضرورت؛ اگر نه ایرانیان؛ دستکم «عربهای سوری و عراقی و لبنانی عزیزکردهی الیگارشی صنفی ـ خانوادگی» (از حزباله لبنان گرفته تا حماس و ...) از آنان در قبال حملهی خارجی دفاع خواهند کرد. اما یکایکِ آنان هم به انحاء مختلف برای غرب روشن کرده و در برابر افکار عمومی جهان تعهد دادهاند که درصورتِ حمله به جمهوری اسلامی، کمترین واکنشی از خود نشان نداده و مبتنی بر «منافع ملی کشورشان» تصمیم خواهند گرفت.
«الیگارشی صنفی ـ خانوادگی حاکم بر ایران»؛ اکنون در همان وضعیتی قرار دارد که هر نظم ناعادلانه و غیرمنصفانهی دیگری در طول تاریخ، بارها و بارها در برابر آن قرار داشته و خواهد داشت: یا «اعطای امتیازهای بزرگ به خارج، از ترس داخل» (و درنتیجه تحقیرشدن در برابر افکارعمومی) و یا «تصمیمات و
اقداماتِ انتحاری بینتیجه اما پر خسارت برای کشور و مردم
فرهاد جعفری
تارنمای علی میر فطروس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر