جشن
نوروز
ای میهن دربند به خودآی ونگه کن طی گشته زمستانی ونوروزرسیداست
شبهای سیه محوشده باردگرباز نوروزهمان عید دل افروزرسیداست
ازآتش زرتشت غم وغصه برون شد سرشاربهاران شده غم سوزرسیداست
ای مام وطن شاد وسرافرازو قوی باش چون فصل بهاران به توامروزرسیداست
جمشید شهنشاه کیان خسروایران باتاج کیان خوشدل وپیروزرسیداست
ازبوی دل انگیزگل وسبزه وسنبل تازه شده جان شادی بهروزرسیداست
شبهای سیه فام وغم انگیزوجفاکار طی گشته زمانش فرح روزرسیداست
آیند به مهمانی ما روح نیاکان پایان غم وغصه ی جانسوزرسیداست
گویی زکمان ابروی زیبای نگارم برجان ودلم ناوک دلدوزرسیداست
آزاد شوی ازستم شیخ دغلکار ای مام وطن شادیت امروزرسیداست
رقصان وغزلخوان به چمن بلبل خوشرنگ گویدکه شبت طی شده نوروز رسیداست
ازشعله ی شادی زدل محسن سرمست بردیوستم آتش
جانسوزرسیداست

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر