۱۳۹۳ فروردین ۱۸, دوشنبه

انگلها از منوچهر .


ای ایرانی عاقل و با وقار---- هنر پرور نیک و والا تبار
توئی وارث کورش و داریوش ---- که بار خرد را کشیدند بدوش
زشاهان تو را بود اصل و نصب ---- چه گشتی گرفتار مشتی عرب
تو باشی سزاوار آزادگی ----- زهی سربلندی و مردانگی
نه آنکه پرستش کنی یک عرب ---- که بوئی نبرده زعلم و ادب
شدی نوکر و برده" مرتضی"---- که موش و ملخ بود او را غذا
خرد را سپردی به این جاهلان ---- به دونا...ن, به بی حکمتان , قاتلان
علی و محمد, رضا و حسین ---- ابوبکر وعثمان و" شیخ خمین"
همه ظالم و انگل و جیره خوار---- که بودند وحشی تر ازگرگ هار
زفرهنگ و علم و درایت بدور---- همه یکه تازان آزار و زور
همه در شمار خبیثان بدند---- به آدمکشی جمله یکسان بدند
تجاوز بناموس تو کرد علی ---- تو را برده کرد و خودش را ولی
محمد ربود از تو عقل و خرد ---- که ناموس و مالت بیغما برد
زتو صلب کردند عیش و خوشی ---- شدی غوطه ور در غم و ناخوشی
همه زاری و اشگ وآه و عزا---- زقتل حسین و زمرگ رضا
زقتل علی ؛ قاتل چیره دست ---- زعباس, آن طفل بریده دست
عزائی که سینه زنی با همه ---- عزائی که بر سر زنی با قمه
عزا از برای وفات حسن ---- که بر سرزنی خاک و کاه و لجن
عزاداری رهبر قاتلان ---- محمد, فریبنده جاهلان
عزاهای بی حد و بی خاتمه ---- زگوزیدن زینب و فاطمه
بهر سو تو اسلام را بنگری ---- نشان از عزا و مصیبت بری
باندوه همواره غرقت کنند ---- که دار و ندار تو غارت کنند
که, افسرده, باشد چو فولاد گرم ---- چه آسان توان خاطرش کرد نرم
چو باشد دلی پر غم و بی فروغ ---- توانی بخوردش دهی هر دروغ
بتزویر, غمخوار و یارش شوی ---- سرش گرم کرده سوارش شوی
مده تن بخواری تو ای هموطن ---- بکوش از برای نجات وطن
زاغمای غفلت تو بیدار شو---- خرد را تو دریاب و هشیار شو
که اسلام سرچشمه خواری است ---- نگون بختی و فقر وخونخواری است
دغل سازی ودزدی است و ستیز---- خرافات و احکام ضد و نقیض
رها کن خودت را ازین یوق و بند ---- ازین مهملات و دروغ و چرند
" منوچهر" را این بود آرمان ---- که دنیا رهاید ازین ظالمان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر