درپیچ شاهراه پرازرمززندگی
آهسته راه میروم وگیج میروم
آهسته درکشاکش این جاده دراز
لنگان ودردناک چوافلیج میروم
..........................
شبها گذرکنندازپس هرروزبیگمان
باماه وهم ستاره دل انگیز میشوند
روزسیاه وسردزمستان وروزگرم
با تابش ودرخشش خورشید دوستی
زیباودلرباشعف انگیزمیشوند
بی ماه ودرنبودن خورشید...زندگی
شبهاوروزها
بس سردوبس سیاه دلهره آمیزمیشوند
...........................
آب روان رود درنظرمردم زما ن
بی شک وبی گمان
گاهی بدون موج گاه پرازجوش وپرخروش
یادآورگذشته های بدوخوب عمرشان
گه یک نوای بدوگاه دل انگیز میشوند
بی آب صاف بسترخالی عمرشا ن
گودال بس کثیف ترس برانگیزمیشوند
.........................
پس بس کنیم ازحسدوکینه وغرور
تاقلبهایما ن سپیدوگرم .بسی مهربان شوند
کوشش کنیم هرشب تاریک عمرما ن
باماه عشق روشن وهم شادمان شوند
...................
سردی خشم را زدل خود برون کنیم
تامهرپرفروغ به جایش پی افکند
دنیاوعمر کوته ما نیزبی گما ن
عفریت کینه توزرا به جهنم درافکند
بادرود فراوان محسن فربخش
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر