یلدای
سیاه آمد ایام زمستان شد خالی زگل وسبزه هرباغ وگلستان شد
سرمای
زمستانی روکردبه مااکنون ازشدت سرمابین این دل چه
هراسان شد
شب های
سیاه وسرد چون زلف نگارمن پیچیده براندام آن سروخرامان شد
آمدبه
جهان امشب مهرایزدگرمازا ازنوروجودش شب ترسیده ولرزان شد
عیسای
مسیحادم ازمادربی همسر برروی زمین آمد اوناجی انسان شد
دراین شب
رویایی مادرزفشاردل ازدردفغان میکرد رنجیده وگریان شد
مانندچنین
امشب محسن به جهان آمد ازدیدن وی مادر شادان شدوخندان شد
درپرتومهرایزد بالطف مسیحادم اوزنده شدوشاکر ازدرگه یزدان شد
9اختروی
اکنون درگردوجوداو چرخندزبودنشان خانه چوگلستان شد
محسن به
تمنایی شادی وسلامت را خواهان جهت آنان ازایزدمنان شد
بادرودفراوان
محسن فربخش
9اختر همسرم
چهارفرزندم 3نوه ام داماد عزیزم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر